کد مطلب:280129 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

مهدی از دیدگاه خویشتن
«انا خاتم الأوصیاء، وبی یدفع الله البلأ عن اهلی و شیعتی».

«من آخرین وصی هستم. خداوند به وسیله ی من بلاها را از كسان و شیعیانم دفع می كند».

(امام زمان ارواحنا فداه) [1] .

در آخرین بخش از احادیث وارده از پیشوایان معصوم علیهم السلام سیری كوتاه و گذرا در سخنان دُرربار حضرت بقیة الله ارواحنا فداه داریم، تا برنامه ی جهانی و نهضت اصلاحی آن مصلح غیبی و حجت الهی را از زبان خود آن سرور بشنویم. در این بخش فرازهای كوتاهی از متن توقیعات شریفی كه به خط آن یكتا رهبر و تنها پیشوا، توسط چهار نائب خاص آن حضرت، در طول غیبت صغری شرف صدور یافته است، نقل خواهیم كرد. همچنین فرازهایی كوتاه از اقوال و احادیث آن پیشوای منتظر، كه نیكبختان به هنگام تشرف به پیشگاه آن مهر تابان از آن حضرت شنیده اند،



[ صفحه 262]



نقل خواهیم كرد، كه بیشتر آنها در حیات امام حسن عسكری علیه السلام و در حضور آن حضرت اتفاق افتاده است:

221- «دو تن از خدمتگزاران دودمان امت، به نامهای «نسیم» و «ماریه» می گویند: هنگامی كه حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه گام در این جهان نهاد، به حالت سجده روی دو زانو افتاد و انگشت سبابه ی خود را به سوی آسمان بلند كرد و عطسه ای نمود و چنین گفت:

- «الحمدلله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله، زعمت الظلمة ان حجة الله ذاحضة، لو اذن لنا فی الكلام لزال الشك».

- «همه ی سپاس و ستایش از آن پروردگار جهانیان است، درودهای بیكران خداوندی بر محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) و اهل بیت او باد. ستمگران پنداشته اند كه حجت خداوند رو به افول است، اگر به ما به اذن سخن گفتن داده شود همه ی تردیدها از بین می رود». [2] .

222- «نسیم، خدمتگزار دودمان امام حسن عسكری علیه السلام می گوید: یك شب بعد از ولادت حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه كه به خدمت ایشان رسیدم، مرا عطسه گرفته، چون عطسه كردم، به من فرمود: «یرحمك الله» بسیار شادمان شدم، فرمود: آیا ترا مژده بدهم در مورد عطسه؟ گفتم: بفرمایید: فرمود: عطسه نوید سه روز امن از مرگ است». [3] .

223- «طریف، خادم امام حسن عسكری علیه السلام می گوید: به خدمت مولایم صاحب الزمان ارواحنا فداه شرفیاب شدم، فرمود: چوب صندل سرخ برای من بیاور، چون آوردم، فرمود: مرا می شناسی؟ گفتم: آری فرمود من كیستم؟ گفتم: شما سرور من و فرزند سرور من هستید فرمود: منظورم این نبود. گفتم: جانم به فدای شما، منظور خود را توضیح دهید. فرمود:



[ صفحه 263]



- «انا خاتم الأوصیاء، وبی یدفع الله البلأ عن اهلی و شیعتی».

- «من آخرین وصی هستم كه به وسیله ی من اوصیاء خاتمه یافته، و به وسیله ی من خداوند بلاها را از اهلبیت و شیعیانم دفع می كند». [4] .

224- «محمد بن عثمان (دومین نائب خاص) می گوید: چون حضرت مهدی ارواحنا فداه متولد شد، نوری از بالای سرش ساطع بود و تا اعماق آسمان می درخشید، سجده ای كرد و چون سر از سجده برداشت، فرمود:

- «شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكة قائما بالقسط، لا اله الا هو العزیز الحكیم. ان الدین عند الله الاسلام».

- «خداوند گواه است كه جز او خدایی نیست، فرشتگان نیز گواهند كه او یكتا و قائم به قسط است، جز او خدایی نیست كه عزیز و فرزانه است. به راستی این در نزد خدا اسلام است و بس». [5] .

225- «حكیمه خاتون، دختر امام جواد علیه السلام و عمه ی امام حسن عسكری علیه السلام می فرماید: در شب 15 شعبان 255 هجری حضرت قائم ارواحنا فداه متولد شد، مادرش نرجس خاتون، دختر پادشاه روم بود. چون دیده به جهان گشود، این آیه از نور در پیشانی مباركش تجلی می كرد:

- «جاء الحق و زهق الباطل، ان الباطل كان زهوقا».

- «حق آمد و باطل نابود شد كه باطل به راستی نابود شدنی است». [6] .

او را به محضر امام حسن عسكری علیه السلام آوردم، دست



[ صفحه 264]



مباركش را بر صورت مولود گرامی كشید و فرمود: ای حجت خدا، سخن بگوی. ای وارث پیامبران سخن بگوی. ای خاتم اوصیاء، ای صاحب قیام درخشان، ای مشعل فروزان از اقیانوس بیكران، سخن بگوی. ای خلیفه ی پرهیزكاران، ای نور اوصیا سخن بگوی. آنگاه مولود مسعود چنین گفت:

- «اشهد ان لا اله الا الله، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، و اشهد ان علیا ولی الله».

- «گواهی می دهم كه معبودی جز خدای یكتا نیست. گواهی می دهم كه حضرت محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) بنده و فرستاده ی اوست. و گواهی می دهم كه علی (علیه السلام) دوست و ولی اوست».

«آنگاه به یكایك امامان گواهی داد». [7] .

226- «كامل بن ابراهیم مدنی می گوید: مرا جمعی از مفوضه به خدمت امام حسن عسكری علیه السلام فرستادند كه از آن حضرت پرسشهایی بنمایم، با خود اندیشیدم كه هنگامی كه به خدمت امام عسكری علیه السلام رسیدم چه پرسشهایی بنمایم. به خدمت امام علیه السلام وارد شدم و كنار دربی نشسته بودم كه پرده ای آویزان بود. بادی وزید و پرده را كنار زد، كودك چهار ساله ای را دیدم كه صورتش چون ماه شب چهارده بود. تا مرا دید مرا چنین صدا كرد: «ای كامل بن ابراهیم»! موی بر بدنم راست شد و بدون اراده گفتم: لبیك ای مولای من!. فرمود:

- «آمده ای، از ولی خدا بپرسی كه آیا جز كسی كه به عقیده ی شما نباشد وارد بهشت نخواهد شد؟!».

گفتم: آری، به خدا سوگند برای همین آمده ام. فرمود:

- «در این صورت اهل بهشت بسیار كم خواهد بود، در صورتی كه قومی به نام «حقیه» وارد بهشت می شوند»!.



[ صفحه 265]



پرسیدم: آنها كیانند؟ فرمود:

- «آنها از روی محبتی كه به حضرت علی (علیه السلام) دارند، به حق او سوگند یاد می كنند، ولی به خوبی حق او را نشناخته اند و مقام والای او را درك نكرده اند»! سپس فرمود:

- «و آمده ای از گفتار «مفوضه» بپرسی. به خدا سوگند آنها دروغ می گویند. بلكه دلهای ما ظرفهای مشیت حضرت احدیت است، هر گاه مشیت الهیی بر چیزی قرار بگیرد، ما نیز آنرا اراده می كنیم، چنانكه خدای تبارك و تعالی می فرماید: «آنها ارده نمی كنند، جز آنچه را كه پروردگار عالمیان آن را بخواهد». [8] .

«آنگاه امام حسن عسكری علیه السلام به من فرمود: دیگر منتظر چه هستی؟ پرسشهایت را پاسخ گفت». [9] .

احادیثی كه در این بخش بازگو كردیم برخی شامل سخن گفتن حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در نخستین روزهای تولد، و برخی شامل پاسخگویی آن حضرت به مسائل دینی و عقیدتی در دوران پدر بزرگوارش، كه هنوز به پنج سالگی نرسیده بود، و هر دو مطلب اگرچه برای آنان كه از شاهراه هدایت به دور افتاده اند، قابل تحمل نیست، ولی برای خوانندگان این كتاب كه غالبا از عاشقان مكتب ولایت و شیفتگان آن پیشوای انس و جان هستند، مشكلی وجود ندارد، ولی به عنوان رفع استبعاد به این نكته اشاره می كنیم كه امام صادق علیه السلام یك قرن پیش از ولادت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می فرماید:

- «هیچ معجزه ای نیست كه توسط یك پیامبر و یا وصی یك



[ صفحه 266]



پیامبر تحقق یافته باشد، جز این كه خداوند همانند آن را به دست قائم ما انجام خواهد داد، تا حجت بر دشمنان تمام شود». [10] .

روی این بیان معجزات انبیای سلف هر چه بوده، نظیرش توسط حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز باید انجام پذیرد. یكی از معجزات پیامبران، سخن گفتن آنها در گهواره بود، چنانكه قرآن كریم از حضرت عیسی علیه السلام آن را نقل كرده است. [11] و یكی دیگر از معجزات آنها مبعوث شدن آنها به رسالت در كودكی است، چنانكه قرآن در مورد حضرت یحیی علیه السلام می فرماید: «حكم (نبوت) را به او در حال كودكی عطا نمودیم». [12] .

با توجه به اینكه بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد، تحقق این معجزه در مورد حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به صورت اعطای «حكم امامت» به آن حضرت در سن كودكی است، كه امامت امتداد رسالت است. روی این بیان سخن گفتن كودك چند روزه و چند ساعته از نظر قرآن نه تنها ممكن، بلكه واقع شده، و مطابق روایت امام صادق علیه السلام باید نظیر آن به دست حضرت بقیة الله ارواحنا فداه نیز واقع شود، چنانكه واقع شده است.

227- «حمیری می گوید: به خدمت جناب «عمری» (دومین نائب خاص) رسیدم و از او پرسیدم: آیا او را دیده ای؟ گفت: بلی. و آخرین بار در كنار خانه ی خدا دیدم كه می گفت:

- «اللهم انجزلی ما وعدتنی».



[ صفحه 267]



- بار الها! آنچه به من وعده فرمودی، امضا بفرما». [13] .

228- «محمد بن عثمان (دومین نائب خاص) می گوید: آن حضرت را در «باب المستجار» دیدم كه از استار كعبه آویخته، عرض می كند:

- «اللهم انتقم من اعدائی».

- «بار خدایا، انتقام مرا از دشمنانم بگیر». [14] .

229- «مرد صالحی كه توفیق تشرف داشته می گوید: از قافله عقب ماندم و از تشنگی نزدیك به مرگ شدم، جوان خوش روی و خوش بوئی را دیدم كه آبی سردتر از یخ و شیرین تر از عسل به من داد و مرا او از هلاكت نجات داد. پرسیدم:سرورم، شما كی هستید؟ فرمود:

- «انا حجة الله علی عباده، و بقیة الله فی ارضه، انا الدی املأ الأرض قسطا و عدلا، كما ملئت جورا و ظلما».

- «من حجت خدا در میان بندگان، و یكتا بازمانده در روی زمین هستم. من كسی هستم كه روی زمین را پر از عدل و داد می كنم، آنچنان كه پر از جور و ستم شده است». [15] .

230- «یكی دیگر از نیكبختانی كه سعادت تشرف پیدا كرده، می گوید: آقا فرمودند: مرا می شناسی؟ گفتم: نه. فرمود:

- «انا القائم من آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) انا الذی اخرج فی آخر الزمان بهذا السیف، فأملأ الأرض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما».

- «من قائم آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم)، هستم، كه در آخر الزمان با همین شمشیر قیام می كنم و روی زمین را پر از عدل و داد



[ صفحه 268]



می كنم، آن سان كه پر از جور و ستم شده است». [16] .

231- «علی بن ابراهیم بن مهزیار، 20 بار به قصد زیارت و دیدار با آقا امام زمان ارواحنا فداه به حج خانه ی خدا مشرف شده، سرانجام به كعبه ی مقصود رسیده، و به كوی معشوق راه یافته، در پایان دیدار، می پرسد: سرورم این امر كجا واقع خواهد شد؟ می فرماید:

- «اذا حیل بینكم و بین سبیل الكعبة، و اجتمع الشمس و القمر، و استدار بهما الكواكب و النجوم».

- «هنگامی كه میان شما و راه خانه ی خدا مانع ایجاد شود، و خورشید و ماه یكجا شود و ستارگان و سیارات در اطراف آنها گرد آیند». [17] .

232- «ازدی، در اثنای طواف، محضر كعبه ی موعود رسیده، دیده جوانی بسیار زیبا، با اندامی بسیار متناسب كه عطر از وجود مقدسش ساطع است، با او سخن می گوید، عرض كرده: شما كی هستید؟ فرموده:

- «انا المهدی، و انا صاحب الزمان، و انا القائم الذی املأ الارض عدلا، كما ملئت جورا، و ان الأرض لا تخلو من حجة، و لا یبقی الناس فی فترة، فهذه امانة لا تحدث بها الا اخوانك من اهل الحق».

- «من مهدی هستم، من صاحب الزمان هستم، من آن قائم هستم كه روی زمین را پر از عدالت می كنم، چنانكه با بی عدالتی پر شده باشد. هرگز روی زمین خالی از حجت نمی ماند و مردم در فترت نمی مانند. این امانت است پیش تو، جز به برادرانت از اهل حق مگو». [18] .

233- «احمد بن اسحاق، كه در محضر امام حسن عسكری



[ صفحه 269]



علیه السلام، آقا زاده ی بزرگوار را دیده، از آن حضرت چنین شنیده كه می فرماید:

- «انا بقیة الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه، فلا تطلب اثرا بعد عین».

- «من بقیة الله در روی زمین، و دست انتقام خدا از دشمنان اویم. تو نیز ای احمد بن اسحاق، پس از دیدن، نشان مطلب». [19] .

احمد بن اسحاق، پس از مشاهده ی آن جمال الهی، به محضر امام حسن عسكری علیه السلام عرض كرده: آیا نشان دیگری نمی فرمایید تا بیشتر دلم مطمئن شود؟ امام عصر ارواحنا فداه خود سخن گفته، و در پایان اشاره می كند كه نشانه پرسیدن تا موقعی است كه به مقصود راه نباشد، پس از دیدن كعبه ی مقصود، دیگر نشانه مفهومی ندارد.

234- «به یكی از نیكبختانی كه به محضر آن حضرت شرفیاب شده، فرمود:

- «انا صاحب الحق، لیس هذا اوان ظهوری، و قد بقی مده من الزمان».

- «من صاحب حقم، ولی اكنون هنگام ظهور نیست، مدتی از زمان باقی است». او عرض می كند: امر تو كی ظاهر می شود؟ می فرماید:

- «علامة ظهور امری كثرة الهرج و المرج و الفتن، و آتی مكة فاكون فی مسجد الحرام، فیقال: انصبوا لنا اماما. و یكثر الكلام حتی یقدم رجل من الناس فینظر فی وجهی ثم یقول: یا معشر الناس «هذا المهدی» انظروا الیه».

- نشانه ی ظهور من كثرت هرج و مرج و فتنه هاست. به مكه آمده، در مسجد الحرام می مانم. گفته می شود: برای ما امامی منصب كنید. سخن



[ صفحه 270]



بسیار گفته می شود. مردی جلو آمده، به صورت من خیره شده، می گوید: ای مردم! این مهدی (ارواحنا فداه) است، خوب نگاه كنید». [20] .

235- «در فرازی از توقیع شریفی كه به خط مبارك حضرت بقیة الله ارواحنا فداه از ناحیه ی مقدسه، توسط محمد بن عثمان عمری، دومین نائب خاص، شرف صدور یافته، آده است:

- «و اما ظهور الفرج فانه الی الله عزوجل، كذب الوقاتون».

- «و اما ظهور فرج، پس آن به اراده ی خدای تبارك و تعالی است و هر كس وقت تعیین كند، دروغ گفته است». [21] .

و در فرازی دیگر از همان توقیع شریف آمده است:

- «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا، فانهم حجتی علیكم و انا حجة الله علیهم».

- و اما در مورد رویدادها، پس در آنها به راویان حدیث ما رجوع كنید كه آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنها». [22] .

و در فرازی دیگر آمده است:

- «و اما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فكا لانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الأبصار السحاب».

- «و اما كیفیت بهره برداری مردم از من در زمان غیبت، همانند استفاده ی آنها از خورشید است، هنگامی كه در پشت ابرها نهان باشد». [23] .

236- «و در توقیع شریفی كه در شعبان 329 هجری، شش روز پیش از وفات چهارمین نائب خاص، از ناحیه ی مقدسه صادر شده و در آن خبر رحلت علی بن محمد سمری دقیقا اعلام شده، می فرماید:



[ صفحه 271]



- «و سیأتی الی شیعتی من یدعی المشاهدة، الا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی و الصیتحة فهو كذاب مفتر».

- «آگاه باشید كه برخی به سوی شیعیان آمده، خواهند گفت كه ما او را دیدار كردیم. آگاه باشید، هر كس ادعای مشاهده كند پیش از خروج سفیانی و صحیحه ی آسمانی دروغگوست». [24] .

در مورد تشرفهای جمعی از بزرگان هرگز احدی از بزرگان شیعه تردید نكرده اند، و هیچ جای شبهه نیست كه در زمان ما نیز گروهی از صلحا به دیدار آن مهر تابان نائل شده اند. و لذا توقیع شریف برای بزرگواری از سوء استفاده است، تا هر كس و ناكس ادعای نایب بر حق بودن نكند و راه برای همه ی مدعیان بسته شود. مرحوم شیخ حر عاملی (صاحب وسائل الشیعه) می فرماید:

«در زمان ما و در زمان گذشته دیدارهای فراوانی روی داده كه به تواتر رسیده است، آنچه گفته می شود كه در روایات آمده در زمان غیبت دیدار غیر ممكن است، حمل می شود به مواردی كه علاوه بر دیدار ادعای دیگری هم همراه باشد». [25] .

اگر كسی ادعا كند كه به محضر آن حضرت مشرف شده و از آن حضرت معجزاتی مشاهده كرده، كه بعد از اجرا شدن با علایم قطعی بر او مسلم شده كه حضرت بقیة الله بوده است، هیچ مانعی ندارد. و بزرگان شیعه، شرح دیدار جمعی از صالحان را در زمان غیبت كبری، در كتابهای خود درج كرده اند، و برخی از بزرگان، كتابهایی را در این زمینه تألیف كرده اند، كه از آن جمله است.



[ صفحه 272]



1- جنة المأوی، تألیف: حاج میرزا حسین نوری، كه در جلد 53 بحارالانوار متن آن چاپ شده است.

2- نجم الثاقب، به قلم: مرحوم نوری.

3- بغیة الطالب فیمن رأی الامام الغائب، تألیف: شیخ محمد باقر بیرجندی.

4- ملاقات با امام زمان، تألیف: دانشمند گرامی، صدیق ارجمند آقای حاج سید حسن ابطحی، كه بیشتر به تشرفهای زمان با ما اختصاص دارد.

5- تبصرة الولی فیمن رأی المهدی، تالیف: سید هاشم بحرانی.

- «و در توقیع شریفی كه برای احمد بن اسحاق صادر شده، آمده است:

236- «و اذ اذن الله لنا فی القول ظهر الحق و اضمحل الباطل».

-«در هنگامی كه خداوند به ما اجازه سخن گفتن بدهد، حق ظاهر می شود و باطل نابود می گردد». [26] .

237- «و در توقیعی كه توسط نائب اول آن حضرت صادر شده، آمده است:

- «الحق معنا فلا یوحشنك من قعدعنا، و نحن صنایع ربنا و الخلق بعد صنایعنا».

- «حق با ماست، هركس از ما تخلف كند موجب وحشت شما نگردد. ما ساخته های خداوندیم و دیگر مردمان ساخته های ماست». [27] .

238- «در فرازی از نامه ی مباركی كه به دست خط حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در صفر 410 هجری به افتخار شیخ مفید صادر شده چنین آمده است:



[ صفحه 273]



- «انا غیر مهملین لمراعاتكم، ولا ناسین لذكركم، و لو لا ذلك لنزل بكم اللأواء واصطلمكم الأعداء، فاتقوالله جل جلاله».

- «ما هرگز شما را رها نكرده ایم و یادتان را از خاطر نبرده ایم، و گرنه دشواریها بر شما فرود می آمد و دشمنان را لگدمال می كردند. از خداوند تقوی كنید». [28] .

239- «و در نامه ی دیگری كه در روز عید فطر سال 412 به افتخار شیخ مفید صادر شده، چنین آمده است:

- «ولو ان اشیاعنا- وفقهم الله لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا، و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حق المعرفة و صدقها منهم بنا. فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نكرهه و لا نوثره منهم».

- «اگر شیعیان ما- كه خداوند توفیقشان دهد- دلهایشان در وفا به عهد و پیمانی كه با ما دارند، گردهم می آمد، از فیض دیدار ما محروم نمی شدند، و سعادت دیدار ما زودتر نصیبشان می شد؛ دیداری راستین و از روی معرفت. ما را از آنان چیزی باز نمی دارد، جز اخبار ناخوش آیند و غیر مترقبه ای كه از آنها به ما می رسد». [29] .

240- «و در فرازی از «دعای حكمت» كه از ناحیه ی مقدسه صادر شده، چنین آمده است:

- «اللهم صل علی حجتك فی ارضك و خلیفتك فی بلادك، و الداعی الی سبیلك، و القائم بقسطك، و الثائر بامرك، ولی المومنین، و بوار الكافرین، و مجلی الظلمة، و منیر الحق، و الساطع بالحكمة و الصدق... الذی یملأ الأرض قسطا و عدلا، كما ملئت ظلما و جورا، انك علی كل شی ء قدیر».



[ صفحه 274]



- «بار خدایا، صلوات و سلام خود را بر حجت خود در روی زمین و خلیفه ی خود در شهرهای خود بفرست، كه به سوی تو دعوت می كند و به عدالت قیام می كند و به فرمان تو انتقام خونهای به ناحق ریخته را می گیرد، كه دوستدار مومنان و نابودكننده ی كافران است. كه تاریكیها را از بین می برد و نور حق را آشكار می كند و حكمت و راستی را جلوه گر می سازد... و زمین را پر از عدل و داد می كند آنچنان كه پر از جور و ستم شده است. كه تو به هر چیزی توانا هستی». [30] .

در دعاهای واصله از ناحیه ی مقدسه، معارف بسیار والایی نهفته كه عاشقان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را به مداومت آنها دعوت و توصیه می كنیم. جامع ترین كتابی كه دعاهای واصله از ناحیه ی مقدسه را گرد آورده، كتاب پرارج: «صحیفة المهدی» از برادر دانشمند آقای حاج شیخ عیسی اهری است.

و برای آشنایی بیشتر با وظایف سنگینی كه در عهد غیبت در برابر حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به عهده داریم، خوانندگان گرامی را به مطالعه ی كتاب گرانبهای: «مكیال المكارم» توصیه می كنیم.

و در مورد توقیعات شریف و كلمات درربار حضرت بقیة الله ارواحنا فداه جامعترین كتابی كه در دست داریم، كتاب گرانقدر: «كلمة الامام المهدی» از دوست ارزشمندمان، شهید سید حسن شیرازی است.



[ صفحه 277]




[1] بحارالانوار، ج 52 ص 30.

[2] كمال الدين، ص 430.

[3] اثباة الهداة، ج 3 ص 668.

[4] بحارالانوار، ج 52 ص 30.

[5] كمال الدين، ص 433.

[6] سوره ي اسراء، آيه ي 81.

[7] اثباة الهداة ج 3 ص 698.

[8] سوره ي تكوير، آيه ي 29.

[9] كمال الدين، ص 499.

[10] اثباة الهداة، ج 3 ص 700.

[11] سوره ي مريم، آيه ي 30.

[12] سوره ي مريم، آيه ي 12.

[13] اعيان الشيعه، جلد حضرت مهدي، ص 105.

[14] بحارالانوار، ج 52 ص 30.

[15] اربعين خاتون آبادي، 65.

[16] بحارالانوار، ج 52 ص 41.

[17] غيبت شيخ طوسي، ص 161.

[18] ينابيع الموده، ص 464.

[19] الزام الناصب، ج 1 ص 253.

[20] بحارالانوار، ج 51 ص 320.

[21] غيبت شيخ طوسي، ص 177.

[22] بحارالانوار، ج 53 ص 181.

[23] نكات لطيف اين تشبيه را در كتاب: او خواهد آمد ص 26-17 بخوانيد.

[24] كمال الدين، ص 516.

[25] اثباة الهداة، ج 3 ص 699.

[26] احتجاج طبرسي، ص 469.

[27] كلمة الامام المهدي،ص 244.

[28] احتجاج طبرسي، ص 497.

[29] بحارالانوار، ج 53 ص 177.

[30] كلمة الامام المهدي، ص 309.